ساحل به یادماندنی

دنیا از آن کسانی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام بر میدارند

ساحل به یادماندنی

دنیا از آن کسانی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام بر میدارند

همه چیز راجع به دوره هخامنش


هخامنشیان از پارسیان بشمار می روند.
پارسیان مردمانی
آریایی نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ایران معلوم نیست. در کتیبه های آشوری از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است. از همان تاریخ آنان در ناحیه ی انشان که در مشرق شوشتر و حوالی کارون واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ماد اطاعت می کردند . جد ایشان هخامنش همه ی قبیله های پارسی را زیر فرمان خود در آورد.


تمدن و فرهنگ هخامنشی




شاه : این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، مأخوذ از پارسی باستان است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است .
چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست کوروش بزرگ، (550 ق . م ) مردم آریایی و غیر آریایی
فلات ایران و پیرامون آن، پادشاهان و شهریاران، خود به کشور هخامنشی پیوستند و فرمان بردار پادشاه آن گشتند، از این رو شاه بزرگ را شاهنشاه خواندند که در پارسی باستان خشایه ثیه نام یعنی شاه شاهان آمده است. شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از دیبای ارغوانی که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست . کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود . یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی راتیار و یا گیسداریس خوانده اند . شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت . دیگران مجبور بودند در برابر شاهنشاه به خاک افتاده پای او را ببوسیدند.فر مانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد .

کشورداری


چنانکه گفتیم داریوش پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه خشتره یا استان تقسیم کرد و ادارة آنها را به پارسیها که تنها قوم مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود. از زمان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهدة سرداری به نام کارانا بود نیز بدست گرفتند. اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد. ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود . اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند . در اوایل دورة هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که چشم و گوش شاه خوانده می شدند به استانها گسیل می گشتند .


سپاه ایران










پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت چریک اداره می شد . داریوش به تشکیل سپاه جاودان پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید . در هر شهر پادگانی وجود داشت که در ارگ آن شهر جای داشتند و فرماندة آن دژها را ارگبد می گفتند .
لشکر ایران به دو دستة پیاده و سواره تقسیم می شدند و مسلح به تیر و کمان و نیزه و شمشیر و
زوبین و خنجر و کمند و سپر و کلاهخود و زره بودند . اسب و فیل و شتر را هر سه در جنگ بکار می بردند . ایرانیان در تیر اندازی مهارت داشتندچنانکه هرودت می نویسد پارسیان از کودکی به فرزندان خود سه چیز می آموختند که : راست بگویند و راست بر اسب سوار شوند و راست تیر بیندازند . از زمان داریوش دوم سپاه مزدور یونانی نیز در ارتش ایران راه یافت و همین امر باعث تن پروری ایرانیان و انحطاط ارتش ایشان گردید .

در ایران از زمان کوروش
گردونه های جنگی نیز به کار می رفت . چرخهای این گردونه ها غالباً مجهز به داسهای برنده بودند .













نیروی دریایی :

در زمان هخامنشی ایران به دستیاری رعایای فینیقی و یونانی خود دارای نیروی دریایی مهمی گردید . بحریة ایران مرکب از سه گونه کشتی بود :

اول - کشتیهای جنگی که پاروزنان آن در سه ردیف یکی بالای دیگری قرار می گرفتند.

دوم - کشتیهای دراز که برای حمل و نقل اسبها و سواره نظام بکار می رفت .

سوم - کشتیهای کوچکتر که برای حمل و نقل و
خوار و بار استعمال می شد .


طبقات


در روزگار هخامنشی مردم ایران بر پنج طبقه به شرح زیر تقسیم می شدند :

1 - بزرگان . 2 -
مغان . 3 - کشاورزان . 4 - بازرگانان و پیشه وران . 5 - بردگان .
از طبقة بزرگان هفت خانوادة پارسی در درجة اول بودند و
مناصب لشکری و کشوری در دست آنان بود . مغان یا روحانیان از طوایف ششگانة ماد بودند که در دورة هخامنشی نیز اهمیت و اعتباری داشتند و اجرا کنندة مراسم مذهبی بشمار می رفتند.
دارایی و هزینة کشور : هرودت می نویسد که داریوش مالیات ایران را به نقدی و جنسی تعیین کرد و ایران را به بیست منطقة مالیاتی تقسیم نمود و همراه با هر
ساتراپی یک نفر امین مالیه نیز روان داشت . تمام مالیاتها در خزانة شاهی نگاهداری می شد . طلا و نقره را آب کرده در کوزه های سفالین می ریختند و هر وقت پولی لازم می شد شاه حکم می کرد که قسمتی از شمشها را ببرند و مورد استفاده قرار دهند . از میان ایالات کشور ، پارس از دادن مالیات معاف بود .

دادگستری


قوة عالیة قضایی در اختیار شخص شاهنشاه بود . ولی شاه غالباً را به یکی از موبدان یا ریش سفیدان کشور واگذار می کرد . پس از آن دادگاه عالی بود که از هفت قاضی تشکیل می شد . پایین تر از آن دادگاههای محلی بود که در سراسر کشور وجود داشت .
قوانین را موبدان وضع کرده به صحة شاه می رسانیدند . در اواخر دورة هخامنشی قضایی غیر از موبدان و حتی زنان نیز به منصب داوری برگزیده می شدند . برای هر نوع محاکمه مدت معینی مقرر بود که بایستی در ظرف آن مدت حکم صادر شود . غالباً به طرفین دعوی پیشنهاد سازش از طریق داوری می کردند .

چون رفته رفته قوانین کشور توسعه یافت به تقلید یونانیان گروه خاصی به نام « سخنگویان قانون » یا « وکلای دادگستری » پیدا شدند که مردم در کارهای قضایی خود به ایشان مراجعه می کــردند . پادشاهان هخامنشی خود را مظهر عدالت و دادگستری می دانستند . داریوش در
کتیبة بیستون می گوید : « اهورا مزدا و ایزدان از آن جهت مرا یاری کردند که من و دودمانم بددل و دروغگو و بی انصاف نبودیم : من از روی عدل و داد پادشاهی کردم و بر هیچ ضعیفی ستم روا نداشتم . »

آمـوزش و پرورش


به قول استرابون از سن پنج تا بیست و چهار سالگی به پارسیان می آموزند که تیر و زوبین بیندازند و راست سوار شوند و راست گویند . مربیان ایشان مردمانـی پاکدامن هستنــد و داستــانهای سودمندی را برای کودکان خود حکایت می کنند . جوانان باید پیش از برآمدن آفتاب از خواب برخیزند . سپس آنان در میدانی گرد آمده به دسته های پنجاه نفری تقسیم می شوند و هر دسته را به فرزند یکی از امیران می سپارند . این شخص دسته خود را به مسافت بیش از یک فرسنگ می دواند . سپس درسی را که فراگرفته اند از آنان می پرسد .
جــوانان بایــد بلند سخــن بگویند تا
ششهای ایشان ورزیده شود . به آنان می آموزند که در گرما و سرما و در هنگام سختیها بردبار باشند . جوانان باید گله ها را بچرا برند و تمام شب را در هوای آزاد کشیک بکشند . مدت خدمت سربازی ایشان از بیست تا بیست و پنج سالگی است . وظیفة آموزش و پرورش را معمولاًمغان عهده دار بودند . یکی از اصول رایج آن زمان این بود که دبستانها نزدیک بازار نباشد تا دروغ و دشنام و تزویری که در آنجا رایج است موجب تباهی و فساد اخلاق کودکان نشود .

ایرانیان از کودکی آموخته می شدند که از افکندن آب دهان و
قضای حاجت در کوچه ها و حضور دیگران و آلوده کردن آب روان اجتناب نمایند .
منظور از تربیت در آن دوره آن بود که جوانان را دلیر و فداکار و خردمند و آراسته به زیور ، اخلاق و مفید به حال کشور و جامعه بارآورند .

زبــان دورة هخامــنشی :

دانشمندان ایران شناس زبان پارسی را به سه دورة پارســی باستان و پارسی میانه یا زبان پهلوی اشکانی و ساسانی و پارسی جدید یا پارسی دری تقسیم کرده اند .
پـارسی باستان همان زبان دورة هخامنشی است که به خط میخی نوشتـه مــی شد . این خط از علاماتی به شکل میخ تشکیل می شود که از چپ به راست نوشته می شده است .
ایرانیان خط میخی را از اقوام پیش از خود ،
آشوریها و عیلامیها فراگرفتند و خط آنان را که بسیار دشوار بود و بیش از سیصد علامت داشت اصلاح کرده به چهل و دو علامت رسانیدند و آنرا به صورت الفبایی مرتب نمودند .

از مجموع سنگ نبشته ها و الواح میخی که بر روی سنگها و خشتهای پخته و فلزات بدست آمده در حدود چهارصد کلمه غیر مکرر باقی است که اگر دویست کلمة دیگر را که در کتابهای یونانی بمناسبتی ذکر شده بر این عدد بیفزاییم ، مجموع لغات پارسی باستان که تا کنون یافت شده به شش صد کلمه می رسد .

مفصل ترین کتیبه های هخامنشی سنگ نبشتة داریوش بزرگ در بیستون است . این کتیبه در کنار جادة کرمانشاهان و بغداد قرار دارد . نام این محل بیستون می باشد که د راصل
بغستان یعنی جای بغان و خدایان بوده است در این کتیبه گذشــته از تصویر داریـوش و نه تن از امیران نافرمان که دست بسته در نزد او ایستاده اند و فروهر اهورامزدا از بالا به ایشان می نگرد ، شرح حال داریوش در آغاز سلطنت خویش به زبان و خط میخی پارسی باستان آمده و به دوزبان و خط میخی بابلی و عیلامی نیز ترجمه شده است .

کاشف این کتیبه ،
هانری راولینسون Rawlinson دانشمند معروف انگلیسی است که در سال 1836 میلادی به خواندن آن آغاز و در سال 1839 به کشف همه الفبای میخی پارسی باستان نایل آمد .

خط آرامی

غیر از خط میخی که فقط در نوشتن کتیبه ها بکار می رفت ، خط آسان دیگری در آن زمان در میان مردم معمول بود که آن را خط آرامی می نامند .
خط آرامی از انواع خطوط سامی است که از خط الفبایی فینیقی اقتباس شده و بیست و دو حرف به شرح زیر دارد :

ابجد . هوز . حطی . کلمن . سعفص . قرشت .

داریوش بزرگ پس از برقراری امنیت در ایران چون مردم غالب ایالات ایران به زبانهایی غیر از پارسی باستان سخن می گفتند و بیشتر ایشان ایرانی نژاد نبودند ، برای برقراری ارتباط بین شاهنشاهی عظیم خود به فکر آن افتاد که زبان واسطی را اختیار کند . پس زبان و خط آرامی را که سابقاً در بین النهرین و سوریه رواج داشت و خط آن نسبت به زبانهای دیگر آسانتر بود و بر روی پوست و پاپیروس بآسانی نوشته می شد برگزید . این خط و زبان را دانشمندان ، آرامی شاهنشاهی نامیدند .
داریوش به جای آنکه خود و یا درباریانش به زبان آرامی آشنا باشد ، گروهی از دبیران و
کاتبان آرامی را استخدام کرد . این عده علاوه بر زبان مادری خود ، آرامی ، زبان پارسی باستان را نیز بخوبی می دانستند . سپس داریوش این گروه دبیران را بنا به احتیاجات محل هر چند تن به یکی از ولایات و ایالات ایرانی فرستاد و فرمان داد که ایشان دبیران و مــترجمان دولـــت در سراسر شاهنشاهی هخامنشی باشند . وی هر گاه مـی خواست نامه یا بخشنامه ای را به ولایات ابلاغ کند ، یکی از دبیران آرامی زبان خود را می طلبید و نامه ای را که بنا بود بنویسد برای او تقریر می کرد و دبیر آرامی نژاد ، حضوراً آن نامه را به خط و زبان آرامی می نوشت ، سپس آن نامه یا بخشنامه به استانداران ابلاغ می شد . چون نامه یا بخشنامه ای به استانداری می رسید او فوراً دبیر آرامی زبان خود را می خواست و آن دبیر چون محرم اسرار دولت نیز بود بلافاصله آن نامه را خــوانده و به زبان پارسی ترجمه می کرد و استاندار به مفاد آن فرمان رفتار می نمود .

بسیاری از اینگونه نامه ها که متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد است در جزیرة فیــله یا
الفانتین که از جزایر رود نیل است در چهل سال پیش در مصر پیدا شده است .

دین ایرانیان :

در دورة هخامنشی از مذهب ایرانیان اطلاع صحیحی در دست نداریم . همینقدر مسلم است که در عصر ایشان دین رسمی در ایران وجود نداشته است .
هخامنشیا ن نسبت به مذاهب بیگانه سختگیر نبودند و مانع از رواج آنها در کشور خود نمی شدند . داریوش در
سنگ نوشته های خود می گوید : اهورا مزدا «بغ» یعنی خدای بزرگی است . او از همة بغان بزرگتر است . او آسمان و زمین و آدمی را آفرید و داریوش را شاه کرد .

از زمان اردشیر دوم از بغان دیگری مانند
آناهیتا و میترا که در ردیف اهورمزدا بشمار می رفتند در سنگ نوشته های او نیز یاد شده است .
مذهب مهر پرستی در ایران غربی رواج فراوان داشته ، در مشرق و شمال ایران نیز اغلب مردم آریایی ، زرتشتی مذهب بوده اند . برخلاف هخامنشیان ظاهراً مادها بیش از ایشان طرفدار دین زرتشت بشمار می رفتند و مغان یا روحانیان زرتشتی از طوایف ششگانة مادها شمرده می شدند . چنانکه در پیش گفتیم قیام
گئوماته مغ نیز به خاطر آن بوده که دین زرتشت را در ایران رواج دهد . زرتشتیان مردگان خود را در فضای آزاد می گذاشتند تا طعمة مرغان شکاری و درندگان شوند . اما هخامنشیان چنانکه از مقابر ایشان در تخت جمشید پیداست ، مردگان خود را دفن می کردند . اغماض و سهل انگاری هخامنشیان نسبت به ادیان دیگر و حتی درباره بت پرستان نشان می دهد که اگر هم زرتشتی بوده اند ، در آن دین تعصب زیادی نداشته اند .

معماری دورة هخامنشی

عالیترین هنر ایرانی به معنی حقیقی در این دوره ، معماری آن اســت . ایـن هنر در بناهــای عظیم پاسارگاد و تخت جمشید و شوش تجلی کرده است .

پاســـارگارد :

نخــستین پایتــخت هخامــنشی در ایالــت پارس در سالهای559 تا 550 ق . م ، به دست کوروش بنا شده و سپس از 529 تا 521 به دست پسرش کمبوجیه تکمیل گردیده . بنای معروف آرامگاه کوروش در مغرب دهکده مادرسلیمان واقع است . پوشش این آرامگاه از سنگ و به شکل شیروانی است . برای ساختن آن قطعات بزرگ سنگ آهک را روی هم گذارده اند . قسمت پایین آن از شش ردیف پلکان تشکیل می شود ، بطوری که شکل هرمی را پیدا کرده است .
آرامگاه کوروش را سابقاً قبر مادر سلیمان می گفتند . در شمال این آرامگاه کاخ پذیرایی کوروش دیده می شود . وسعت این کاخ 2520 متر مربع است و شامل یک تالار بزرگ مرکزی است . سرستونهای آن مرکب از نیم تنة گاو یا شیر می باشد . نزدیک
رود پلوار ، کاخ دیگری کشف شده که در حدود 584 متر وسعت دارد . روی نقوش برجسته ای که در کنار دری قرار داشته، یک فرشتة بالدار دیده می شود که قبای عیــلامی و تاج مصـری برسردارد و آن را فروهر ، یعنی صورت مثالی کوروش می دانند .

تخت جمشید

تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرپولیس خوانده اند ساخته شده است .



ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند .

دیگر شهرها و بناها

در شوش در کاخ داریوش اول یک کتیبه ای که جنبه ساختمانی دارد کشف شده که دربارة مصالح ساختمانی و صنعتگرانی که در ساختمان آن کاخ کار می کردند شرح مفصلی داده است .
در نقش رستم که در حدود پنج کیلومتری تخت جمشید واقع شده ، مقبرة داریوش بزرگ و دیگر شاهنشاهان هخامنشی مانند : خشایارشا و اردشیر اول و دوم دیده می شود . این مقبره ها حفره هایی است که در صخره های عمودی بوجود آمده و مدخل آنها به صورت دالان سرپوشیده ای است که چهار ستون دارد . در شوش نیز از داریوش اول و خشایار شا و اردشیر دوم آثار بدست آمده که قسمت عمدة آنها در
موزة لوور پاریس نگاهداری می شود . در شوش معماری کاخها بیشتر تحت تأثیر هنر بین النهرین قرار گرفته است . از جملة آثار هنری آن دوره ، مهره های استوانه ای شکل است که به جای امضا بر روی اسناد و نامه های اداری قرار می دادند . این مهره ها از نظر هنر کنده کاری نظیر مهره های بین النهرین هستند .


اوضاع اجتماعی :

پایه و اساس زندگانی اجتماعی آن روز ، کشاورزی بود . دراین دوره مأموران دولتی مخصوصی وجود داشت که ناظر در امور کشاورزی و متصدی وصول مالیاتها بودند . پادشاهان هخامنشی به کسانی که زمینهای بایر را تبدیل را اراضی زراعتــی یا پرداخت می کردند و به احداث قنوات می پرداختنــد ، پاداش خوبـی مـی دادند .
دامداری رواج فراوان داشت و اسبهای نسا که در ماد پرورش می یافتند ، شهرت بسزایی داشتند . هر ایالت و شهری به صنعت دستی خود مشهور بود . در بابل و بین النهرین بازرگانی رواج فراوان داشت . بانکهایی که برای توسعة تجارت و کشاورزی به مردم وام می دادند ، تشکیل شده بود که معروفترین آنها دو بانک برادران اگیبی و پسران موراشو در بابل بوده است .

امیــران و بزرگان و دستگاههای اداری و مذهبی ، کارگرانی داشتند که آنان را « مانیا » می خواندند . بر اینان که بردگانی بیش نبودند داغ می نهادند و در امور ساختمانی و کشاورزی و صنعت از وجودشان استفاده می کردند . اینان از اسیران جنگی بشمار می رفتند و آنان را غالباً در روستاها نشیمن می دادند .
قسمت اصلی اراضی کشور باستثنای ا******ک برده نشین ، به وسیله کشاورزان اداره می شدند . این کشاورزان حق نداشتند آن اراضی را ترک کنند و با همان زمینها به مالک دیگر منتقل می گشتند . قسمتی از اراضی کشور به معابد اختصاص داشت . در این نقاط کانونهای انبوه بردگان بوجود آمده بود . دولت هخامنشی وارث تمدنهای قدیم پیش از خود بود و همة علوم و معارف ملل پیش ، مانند : آشور و بابل و عیلام ، در بین اهل آن ، در آن کشور پهناور رواج داشت .

بزرگترین شهر علمی و دانشگاهی آن ، امپراتوری بابل بود . در این شهر تعلیم معارف قدیم ، به دست کاهنان بابلی و مغان بود . آثار و تألیفات قدیم را به زبانهای اکدی و سومری و عیلامی و آرامی می خواندند . ستاره شناسان و ریاضیدانان بابلی در عصر خود مــشهور آفاق بودند و علوم خود را همراه با سحر و جادو به شاگردان خود می آموختند .
__________________

داریوش شاه بزرگ هخامنشی

amir_lazy's Avatar 


داریوش شاه بزرگ هخامنشی
داریوش شاهنشاهی خردمند و توانا بود و رفتارش با مردم مغلوب ******یم و معتدل . او پس از کمبوجیه به تخت سلطنت نشست و توانست دولت بزرک ایران را از نو بنیاد گذارد . سازماندهی و تشکیلات حکومتی او مورد تقلید ساسانیان نیز واقع شد ، و اساسی که او پی افکند بقدری محکم و استوار بود که با وجود ناتوانی دیگر شاهان هخامنشی 200 سال پا بر جا ماند . در زمان او کشور ایران به حد اعلی وسعت و پهناوری خود رسید . در کتیبه های مصری ، داریوش را بسبب ایجاد بیمارستانها و آموزشگاه ها و تکمیل نخستین آبراه میان دریای سرخ و مدیترانه که همه از کارهای ایرانیان بود ((نکوکار بزرگ ))لقب دادند .
هخامنشیان نخستین کسانی بودند که وحدت ایران را تحقق بخشیدند ، هم چنانکه آنان نخستین کسانی بودندکه وحدت عالم شرق ، بعبارت دیگر ، جهان متمدن آنروز را تحت یک نظارت سیاسی مقتدر و بی هیچ تردید عادلانه بهم مرتبط ساختند .
((الواح زرین ))
در سال 1312 خورشیدی ، ضمن خاکبرداری گوشه جنوب شرقی کاخ آپادانا ، جعبه سنگی پیدا شد که درون آن و لوح زر و سیم به اندازه 33.33 و قطر 15 میلی متردر دوران هخامنشی و شاهنشاهی داریوش است تا جهانیان بدانند که چه مردمان بیشمار با نژاد گوناگون و چه سرزمین های دوری توسط هخامنشیان و داریوش بزرگ اداره میشد .
شاهنشاهی هخامنشی از رود سند تا رود نیل در مصر ، گسترش یافته ، و سراسراین سرزمین پهناور در آسایش و نعمت بود .
(( سربازان هخامنشی ))
دکتر ویلسن ، نویسنده کتاب تاریخ ایران درباره ارتش هخامنشیان چنین می نگارد : (( تصویر سربازان و اسبان ایرانی ، مانند سربازان و اسبان آشوری بی روح نبوده ، ودر آن از خشونت و وحشیگری اثری نیست . ))
طبق نوشته های یونانی می دانیم که جوانان ایرانی بیش از هر چیز تیراندازی ، سوارکاری و حقیقت گویی را می آموختند ، این آرمانها در سنگ نبشته آرامگاه داریوش چنین آمده است :
( در حقیقت مهارت من در این است که بدن ام توانا است ، در نبرد هماورد خوبی هستم با هوشمندی در آوردگاه می نگرم که در برابر خود دشمنی دارم یا یک دوست . هر گاه نا فرمان و ستمگری را دیدم آن گاه نخستین کسی هستم که با هوش و فرمان و کردار خود عمل می کنم ، در سوارکاری و کشیدن کمان و نیزه افکنی ورزیده هستم .)
اما قدرت اصلی پارسی ها بر اصول دین زرتشت استوار بود ، چنانکه داریوش شاه می فرماید دروغ نگو واز راه راست منحرف مشو ، نه به ناتوان و نه به توانا زور نگو . به خواست اهورامزدا ، من راستی را دوست دارم ، و از دروغ رو می گردانم ، من بر خشم و هوس خود فرمانروا هستم . )
اما به هر حال میدانیم که تمام دین ها و مذهب های گوناگون که در سراسر کشورشان وجود داشت ، آزاد بودند و مورد احترام واقع می گردیدند . داریوش شاه در سال 486 پیش از میلاد درگذشت و آرامگاه او در نقش رستم در نزدیکی تخت جمشید است .
 

راز زیبایی و شادابی بدون آرایش و دارو

 
به نام خدا
با عرض سلام خدمت همه دوستان خوبم .امیدوارم که حال همگی خوب باشه.
 
امیدوارم که بتونم در خدمت شما باشم با مطالب جالب.من تصمیم دارم در مورد زیبایی پوست و مو و روشهای نگهداری از آنها برای شما مطالب جالب و موثری بفرستم .
 در قسمت اول یک سری نکات در مورد اینکه چگونه پوست خوب و شادابی داشته باشیم برای شما ارسال میکنم و در قسمتهای بعدی انواع ماسکهای زیبایی ،پاکسازی پوست و روشهای مراقبت از پوست و مو بدون داروو مواد شیمیایی و استفاده از گیاهان و مواد ارزان و در دسترس خواهم فرستاد.. من خودم از همه این نکته ها و ماسک ها استفاده می کنم و بسیار بسیار موثر هستند.البته به شما قول 100 درصد نمی دهم که پوستتان به زیبایی برگ گل و لطافت زمان تولدتان شود اما  به هر حال در جهت بهبود وضع کمکی خواهد بود.این مطالب تا حدودی می تواند در سالم سازی و سالم نگهداری پوست و مو راهنمایتان باشد .امیدوارم استفاده لازم را ببرید.
 

همانگونه که میدانید پوست نقش مهمی در سلامت بدن دارد.دفع مواد زاید از راه تعریق ، تنفس و کمک به حفظ تعادل

 آب در بدن ، ترشح ، تهیه ویتامین D  ، تنظیم درجه حرارت بدن ، انتقال حس لمس و حرارت ، آنتی کورسازی و حفظ

  ساختمانهای زیرین و اندامهای درونی از کارهای اساسی پوست است.18 تا 20 درصد از آب بدن در پوست و فقط در

 ناحیه درم جای دارد که با بالارفتن سن از مقدارش کاسته می شود.این آب همیشه در حال تبخیر از سطح پوست است.

 پوست سالم و شادابی خواهید داشت ، اگر .......
 
1-  خوب بخوابید !
بی خوابی ، کم خوابی ،بد خوابی و دیر خوابی پوست را خسته و بیمار می کند.7 تا 8 ساعت خواب شبانه به ویژه اگر به موقع و راحت باشد خستگی روزانه را از پوست می گیرد و به آن شادابی می بخشد.
 
 2-  از هوای سالم بهره بگیرید !
 هوای آلوده ، دشمن قوی پنجه ای است که روز به روز نیرویش بیشتر می شود و دامنه فعالیتش را گسترده تر
 می کند ، به ویژه در شهرهای بزرگ و پرجمعیت که کم کم ممکن است اجازه نفس کشیدن هم به ما ندهد ! اگر
مجبور به زندگی در چنین شهرهایی هستید و دائم در چنگ این هیولای در حال رشد ، بهتر است حداقل روزی یک
تا دو ساعت در پارکها و فضاهای باز و دور از ترافیک قدم بزنید .
  
3-  برنامه غذایی درستی داشته باشید !
 تغذیه بد باعث می شود که پوست ، سلامت و شادابیش را از دست بدهد. یک غذای خوب ، حاوی مقدار لازم پروتئین ، ویتامین و املاح مورد نیاز بدن است و می تواند مواد مناسبی در اختیار پوست بگذارد.
  4-  آب بنوشید !
 نکته مهم دیگر ، نوشیدن آب به مقدار کافی است.روزانه 5 تا 6 لیوان آب بنوشید.اگر پیش از خوردن صبحانه یک لیوان آب بنوشید بسیار مفید است .
  5-   بوراکس و آب به صورت بپاشید !
 یک قاشق چایخوری بوراکس را در مقداری آب سرد بریزید و آن را به صورت بپاشید .این محلول مانند آب باران لطافت بخش پوست است . بهترین زمان برای انجام این کار شبها پس از پاک کردن پوست است .
 
6-  ورزش کنید !
 حرکات ورزشی به شادابی پوست و سلامت آن کمک می کند .زیرا موجب سرعت گردش خون می شود و اکسیژن بیشتری به بدن می رساند.
 
7-    دستگاه گوارش سالم و مرتبی داشته باشید !
 کار منظم معده و روده ها در سلامت بدن نقش موثری دارد و پوست که آینه بدن است میزان سلامت بدن را نشان
  می دهد.کسانی که رنگ پریده و خسته به نظر می رسند و زیر چشمانشان حلقه های کبودی نقش بسته است باید
 در سالم سازی دستگاه گوارش خود بکوشند و اگر دچار یبوست هستند ، از سبزی و میوه به مقدار بیشتری
مصرف  کنند. انجیر و آلو در درمان یبوستهای مزمن موثر است .نوشیدن یک لیوان آب نیمگرم با آب یک عدد لیمو
ترش و یا  یک قاشق غذا خوری سرکه سیب و یک قاشق غذاخوری عسل در یک لیوان آب گرم ، پیش از خوردن صبحانه می تواند در رفع یبوست اثر خوبی داشته باشد.
  
8-  از مصرف لوازم آرایش خودداری کنید !
 مواد آرایشی مانع از فعالیتهای طبیعی پوست می شود و آن را رنجور و بیمار می کند .پوست را همیشه تمیز و آزاد بگذارید تا زنده و سالم بماند.
 
9-  بیش از هفتهای یک بار از ماسک استفاده نکنید !
 درست است که ماسک مناسب لطافت بخش و شاداب کننده پوست است اما از آنجا که زیاده روی در هر کاری خطاست در این مورد هم ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد.پس بیش از هفته ای یک بار نباید از ماسک استفاده کرد.
 
  10-  دشمنان پوست را بشناسید !
 نگرانی ، هیجان ، تشویش ، هوای آلوده غذاهای سرخ شده و پر ادویه ، غم و غصه ، کار زیاد و گرمای بیش از اندازه دشمنان خطرناک پوست هستند .
  11-   واکنشهای طبیعی خود را بشناسید !
کوشش کنید هنگام حرف زدن و فکر کردن به عضلات صورتتان فشار نیاورید . عادت کنید در هر فرصت مناسبی به
  پوست استراحت بدهید.اگر هنگام نگرانی ، هیجان ، تفکر و یا .... عضلات چهره را به شکل خاصی تغییر می دهید ، به محض آنکه متوجه شدید ، وضع عادی به صورتتان بدهید .
 12-   پوست را ورزش دهید !
 در مورد ورزش و ماساژ پوست در مطلب بعدی توضیح خواهم داد .