ساحل به یادماندنی

دنیا از آن کسانی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام بر میدارند

ساحل به یادماندنی

دنیا از آن کسانی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام بر میدارند

عکسهایی از آبادان شماره۱

Abadan

Below : Cinema Taj in 1995

Above : Hotel Azadi )


Armenian Church and Behbahani's Mosque Next to Each Other, Only in Abadan

 

 

جنگ چالدران


جنگ چالدران ، جنگی که ثابت کرد یک ملت برای دفاع نیاز به اسلحه پیشرفته دارد

سلطان سلیم در برابر شاه اسماعیل

23اوت سال 1514 میلادی( دوم شهریور و 490 سال پیش در این روز)، دشت چالدران در نزدیکی خوی صحنه نخستین و در عین حال قاطعترین جنگ عثمانی( ترکیه ) و ایران بود. هدفهای سلیم اول سلطان عثمانی از لشکر کشی به ایران عبارت بود از: جلوگیری از گسترش مذهب شیعه اثنی عشری که مذهب رسمی ایرانیان اعلام شده بود به متصرفات عثمانی و پیوستن شیعیان قلمرو عثمانی به دولت تازه تاسیس صفوی ایران؛ ضمیمه کردن مناطق کردنشین شمالغربی و محل سکونت ترکمان ها( در شرق ترکیه امروز و شمال شرقی عراق که آق قویونلوها و قره قویونلوها و بقایای سلجوقیان بودند) به قلمرو خود، مانع از گسترش و رشد « ایرانیسم»که با روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی دوباره سربلند کرده بود.
در جنگ چالدران که در آن شاه اسماعیل به دلیل نداشتن اسلحه آتشین (توپ و تفنگ) و یک ارتش ملی (غیر عشایری ) شکست خورد، سلطان سلیم تنها به یک هدف خود که ضمیمه ساختن قسمتی از مناطق کردنشین و ترکمان نشین به قلمرو عثمانی بود رسید که اینک دولت ترکیه گرفتار مشکل ناشی از همین عمل است و با استقلال خواهی کردها دست و پنجه نرم می کند.
سلطان سلیم اول پس از پیروزی در نبرد چالدران به سوی تبریز پیش راند و چهارم سپتامبر( 14 شهریور) وارد این شهر شد ، اما بر اثر مقاومت مردم و جنگ و گریز نیروهای محلی وفادار به شاه اسماعیل مجبور به بازگشت شد.
شاه اسماعیل تا زمان جنگ چالدران، مخالف اسلحه آتشین بود ، آن را اسلحه کشتار جمعی و به کار بردنش را خلاف آیین جوانمردی می پنداشت. به علاوه، نیروهای او عمدتا از عشایر قزلباش بودند و وی فاقد یک ارتش ملی مرکب از افراد همه نقاط کشور بود. جنگ چالدران بزرگترین جنگ شمشیر با تفنگ در طول تاریخ است. تجربه همین جنگ است که شوروی را بر آن داشت که در سال 1949 دارای بمب اتمی، در سال 1953 بمب هیدروژنی و در سال 1957 موشک قاره پیما شود و کشورهای فاقد این سلاحها اینک می کوشند آنها را به دست آورند زیرا که سازمان ملل آن طور که باید و شاید تاکنون نتوانسته است از جنگ و نسل کشی جلوگیری کند و محافظ کشورهای کوچک و ضعیف باشد.
پس از سلطان سلیم و پسرش سلطان سلیمان ، دربار عثمانی با مداخله وزیران و گسترش حرمسرا و غلامان درباری رو به انحطاط گذارد، و حافظ این امپراتوری تنها سربازان خوب و مقاوم آن بودند که تا پایان کار کمتر دیده شد که افسرانشان راه خیانت به پیمایند. همین داشتن سرباز خوب موجب حفظ موجودیت آن به نام جمهوری ترکیه شده است. البته قدرتهای اروپایی هم به سود خود می دیدند که چنین کشوری به صورت سدی میان روسیه و مدیترانه و سرزمین های عربی وجود داشته باشد و به همین دلیل پس از جنگ جهانی اول با وجود حضور ناوگانهای آنها در محل ، مانع اخراج یونانیان توسط مصطفی کمال (اتاتورک )از منطقه مرمره نشدند.

افسانه های نوروزی



یکى از آیین هاى حدود شش هزار ساله ایران باستان که تا این زمان برجاى مانده، و همچنان مورد توجه خاص و عام قرار دارد، جشن نوروز است. تقریباً همه حکایات به جمشید پادشاه اسطوره اى ایران باز مى گردد. آنگونه که در تجارب الامم جلد (۱) آمده است: «(جمشید) نوروز را بنیاد نهاد و آن را عید قرار داد و به مردم دستور داد که در آن عید به شادمانى بپردازند.» اغلب این آیین ها به ابداع و یا اکتشاف چیز تازه اى برمى گردد که بیان برخى از این افسانه ها خالى از لطف نیست.
ابوریحان در آثار الباقیه آورده است: «این روز نخستین روزى بود که جمشید مروارید را از دریا بیرون آورد. پیش از او کسى مروارید را نمى شناخت و چون این روز به دخول آفتاب در برج حمل نزدیک بود، آن را عید گرفتند و شادمانى کردند.» حکیم عمر خیام نیز در «نوروزنامه» چنین مى نویسد: «سبب نام نهادن نوروز از آن بوده است که آفتاب در هر ۳۶۵ شبانه روز به برج حمل بازآید و چون جمشید از آن آگاهى یافت،نوروز نام نهاد. پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان به او اقتدا کردند و آن روز را جشن گرفتند. در کتاب مزد سینا اینگونه آمده که در آن روز فرخنده «آن خسرو نامدار بر تخت خسروى بنشست و پایه کوشکهاى پادشاهى را نهاد و بساط پادشاهى سلسله پیشدادى را استوار نمود.»
در اوستا قسمت «گات ها» نیز آورده شده (جمشید) پس از بند کردن اهریمن و دیوان به خوشى و شادمانى از آن جایگاه برگشت و تاج شهى بر سر نهاد و موبدان و سران بدو درود گفتند و آن روز را «نوروز» خواند. در برخى منابع نیز نوروز را از دیدگاه نجوم بررسى کرده اند. آنگونه که آورده اند، خورشید اولین روز فروردین در نزدیک ترین فاصله خود به زمین قرار مى گیرد، این هنگام را «شرف خورشید» یا «بیت الشرف» مى گویند که در فرهنگ باستانى ایران از ارزش ویژه اى برخوردار است.
ابوریحان نیز در آثار الباقیه بر این مطلب صحه نهاده و آورده است: «در صبح نوروز فجر و سپیده به منتهاى نزدیکى خود به زمین مى رسد و مردم به نظر کردن بر آن تبریک مى گویند.» از آنجا که خورشید مظهر حیات و هستى و باعث پرورش موجودات مى شود، روز اول بهار که آغاز نوروز است، مقدس و شریف بوده و به همین سبب عید نوروز را عید شریف یا «ایام شریف» نیز مى گویند. فرخى سیستانى در دیوانش به این مطلب اشاره کرده است:
خجسته باد سرو مهرگان و «عید شریف»
دلش به عید شریف و به مهرگان مسرور
همچنین خورشید که نماد مساوات و برابرى است در باستان هم مردم هماهنگ با خورشید در حقوق و امتیازات اجتماعى برابر مى شوند. از دیدگاه برخى از مورخان نیز خداوند آفرینش را در طول ۳۶۵ روز به پایان رساند و اول فروردین بیاسود. در حقیقت نوروز پایان نخستین آفرینش است و در آن روز همه چیز به وجود آمده و هست شد و از این رو هرساله به شکوه هست شدن دنیا، دنیایى غرق در شادى مى شود. خوب است این جنبش ملى را با شکوه هرچه تمامتر، همچون شکوه بنیانش که از قدرت و درخشش منشأ گرفته درخشان به پا داریم. نگاه کنیم به طبیعت که چگونه لباس تازه بر تن مى کند و به شکوه این روز خجسته، درختان دست سبز سپاس برمى افرازند. ما نیز با این شکوه جوانه زنیم و به حرمت نام نوروز، روزى نو آغاز کنیم.