۱- هلن کلر: خوشبختی شکل ظاهری ایمان است . تا ایمان وامید وسخت کوشی نباشد. هیچ کاری را نمی توان انجام داد.
۲-گوته: کسی که دارای عزمی راسخ است جهان رامطابق میل خویش عوٍٍٍٍ ض می کند.
۳-سقراط : یک زندگی مطالعه نشده .ارزش زیستن ندارد.
۴-ژاک دوال : اگر می خواهی بنده کسی نشوی .بنده هیچ چیز مشو.
۵- فرانسیس بیکن : آنچه مردم را دانشمند می کند. مطالبی نیست که می خوانند بلکه چیزهایی است که یاد می گیرند.
۶-جرج برنارد شاو: آنکه می تواند .انجام می دهد . آنکه نمی تواند انتقاد می کند.
۷-دیل کارنکی:فکر خوب معمار و آفریننده است.
۸-پاسکال: اندیشه و تفکر پشتوانه ای بزرگ در سراسر حیات بشر است وانسان بی اندیشه وتفکر به ماده ای بی روح می ماند.
۹-ادیسون: تمام پیشرفتهای عالم گیر خود را مدیون تفکر منظم ویادداشت برداری دقیق هستم.
۱۰-ارنست دیمنه: افکار افراد متفکر خود بخود می اندیشد.
۱۱-انیشتن: فکر کردن .سخت ترین کار بشر است.
۱۲-جبران خلیل جبران: آن هنگام که روح عاشق جسمم شد و جفت گیری این دو سر گرفت من بار دیگر متولد شدم.
۱۳-ویکتور هوگو:الماس را جز در قعر زمین نمی توان یافت و حقایق را جز در اعماق فکر نمی توان کشف کرد.
۱۴-پاسگال: آدم بی مغز و پر گو جون آدم ولخرج و بی سرمایه است.
آموخته های زندگی
آموخته ام که: عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت
آموخته ام که: این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام که: بهترین کلاس درس دنیا کلاسی است که زیر پای خلاق ترین فرد (خالق یکتا) است
آموخته ام که: مهم بودن خوب است ولی خوب بودن از آن مهمتر
آموخته ام که: تنها اتفاقات کوچک زندگی است که زندگی را تماشایی می کند
آموخته ام که: خداوند متعال همه چیز را در یک روز نیافرید پس چطور می شود من همه چیز را در یک روز بدست آورم
آموخته ام که: چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام که: در جستجوی محبت و خوشبختی زمانی برای تلف کردن وجود ندارد
آموخته ام که: اگر در ابتدا موفق نشدم با شیوه جدیدتر دوباره بکوشم
آموخته ام که: موفقیت یک تعریف دارد « باور داشتن موفقیت»
آموخته ام که: تنها کسی مرا شاد می کندکه گوید تو مرا شاد کردی
آموخته ام که: گاهی مهربان بودن بسیار مهمتر از درست بودن است
آموخته ام که: هرگز نباید به هدیه ای که از طرف کودکی داده می شود نه گفت
آموخته ام که: در آغوش داشتن کودکی به خواب رفته یکی از آرامش بخش ترین حس های دنیا را درون آدمی بیدار می کند
آموخته ام که: زندگی مثل طاقه پارچه ای است هر چه به انتهای آن نزدیکتر می شود سریعتر می گذرد
آموخته ام که: باید شکر گزار باشیم که خدا هر آنچه را که می طلبیم به ما نمی دهد
آموخته ام که: وقتی نوزادی انگشت کوچکتان را در مشت کوچکش می گیرد در واقع شما را به اسارت زندگی می کشد
آموخته ام که: هر چه زمان کمتری داشته باشیم کارهای بیشتری انجام می دهیم
آموخته ام که: همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمکش نیستم دعا کنم
آموخته ام که: زندگی جدی است ولی ما نیاز به دوستی داریم که لحظه ای با او از جدی بودن دور باشیم
آموخته ام که: تنها چیزی که یک شخص می خواهد فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی برای فهمیدنش
آموخته ام که: لبخند ارزانترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید
آموخته ام که: باد با چراغ خاموش کاری ندارد
آموخته ام که: به چیزی که دل ندارد نباید دل بست
آموخته ام که: خوشبختی جوستن آن است نه پیدا کردن آن
آبادان شهری است در جنوب غربی ایران در استان خوزستان.
این شهر در موقعیت جغرافیایی درازای ۴۸ درجه و ۱۷ دقیقه و پهنای جغرافیایی ۳۰ درجه ۲۰ دقیقه و با بلندای ۳ متر از سطح دریا و با پهناوری ۲۷۹۶ کیلومتر مربع قرار دارد. دارای فرودگاه و بندر است که به دلیل داشتن پالایشگاه نفت و راهبردی بودن و هم مرزی با کشور عراق از زمان جنگ جهانی دوم از پراهمیتترین شهرهای خاورمیانه و ایران بودهاست.
جمعیت شهرستان آبادان ۲۸۳۶۰۱ نفر و جمعیت نسبی در هر کیلومتر مربع ۱۷۱ نفر میباشد که بخشی از جمعیت آن بویژه در مناطق روستایی را ایرانیان عرب تشکیل میدهند. در آبادان یکی از بزرگترین پالایشگاههای نفت جهان قرار دارد. نفت از اغلب مناطق خوزستان با لوله به این شهر میرسد و پس از تصفیه به کلیه جهان صادر میشود. نزدیکترین شهر به آبادان، خرمشهر است که حدود ۱۵ کیلومتر با این شهر فاصله دارد. خاک آبادان را آبرفت رودهای کارون و دجله (که به هم پیوستهاند) پدید آوردهاست. شهر آبادان درون خشکی ای است که گرداگردش رود است. این خشکی به جزیره آبادان شناخته شدهاست. شهر آبادان و همچنین بخش اروندکنار و نیمی از شهر خرمشهر در این جزیرهاند.رودهای گرداگرد آبادان که همگی به خلیج فارس میریزند از دو رود بزرگتر پیشیاد دجله و کارون است. بزرگترین شاخهای که از برخورد این دو رود پدید آمدهاست اروندرود میباشد. بخش دیگر این رود که در آنسوی این جزیره روان است و اهمیت کمتری دارد بهمنشیر خوانده میشود. رود بهمنشیر در بخشهایی از گذرگاهش کارون هم خوانده میشود.
از محلات آبادان میشود از بریم، بوارده، اروسی(اروسیه)، فیه (fai'ie)، هزاریها، هلندیها، امیری، احمدآباد، شاه آباد، فرح آباد، میدان طیب و بهمنشیر نام برد.
نام
در سال ۱۳۱۴ طی مصوبه شورای وزرای وقت نام عبادان به آبادان تغییر یافت.بخشی از جزیره آبادان در دوره ساسانیان بهمن اردشیر خوانده میشدهاست که نام رود بهمنشیر یادگار آن نام کهن است.اوپاتان نیز که ریخت کهنتر آبادان است امروز بیشتر زیب شرکتها و سازمانه در شهر آبادان است.به دلیل وجود زیارتگاه کوچکی که ادعا میشود خضر نبی در آن دیده شدهاست گاهی به این منطقه نام مذهبی جزیرةالخضر هم داده شدهاست.
مردم
بیشتر مردم این شهر از آغاز ساخت پالایشگاه در این شهر از گوشه گوشه ایران و به ویژه از بخشهای جنوبی،مرکزی و باختری کشور به این شهر کوچیدند و با هم جامعه و فرهنگ این شهر را ساختند.نخستین مردمانی که در شهر آبادان جاگیر شدند از شمال خوزستان بودند.با رونق بیشتر این شهر مردم در جستجوی کار از جاهای دورتر به این شهر آمدند.بیشتر ایشان از استان فارس و بوشهر بودند.از آمیزش این مردمان جامعه،لهجه و فرهنگ آبادنی پدید آمد؛چنانکه لهجه آبادانی آمیزهای از لهجههای مردمان سه نقطه پیش یاد میباشد.اشغال ایران در جنگ دوم جهانی بر رونق و اهمیت این شهر استراتژیک افزود.در واقع عمده پیشرفت این شهر در دوره پهلویها و به ویژه دومین شاه این دودمان بود.با رویداد انقلاب اسلامی و پس از آن جنگ ایران و عراق این شهر رو به ویرانی نهاد و بسیاری از مردمش به شهرهای دیگر و به ویژه به بیرون از کشور کوچیدند و بیشتر آنان نیز دیگر بازنگشتند.